نامه های چهارشنبه

چهارشنبه ی هفتم: کلام

چهارشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۵۷ ب.ظ
سلام حضرتِ کلام.

این روزها مکالماتِ روزمره و عبارات و کلمات، بدجوری ذهنم را مشغول میکند. مثلا همین عبارتِ رایجِ "از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان". خیلی استفاده میکنیم. انگار خدا ناظم مدرسه ای ست که وقتی فهمید گوشی تویِ جیبِ دانش آموز است، بعدش اشکال ندارد اگر همه بفهمند. اما نه خدا ناظم است، نه دنیا مدرسه. آنچه از خدا پنهان نیست، باید فقط از خدا پنهان نباشد. حرف و قول و کلام را میکنیم مِلکِ شخصی و هر طور بخواهیم میتازانیم به خیالِ اینکه کلمات صاحب ندارند. به خیالِ اینکه عبارات صاحب ندارند. به خیالِ اینکه چون خدا میداند همه باید بدانند. پس راز چه میشود؟

حضرتِ راز.
اگر قرار باشد رازی باشد که همه بدانند، دیگر راز نیست. اگر قرار باشد رازی باشد که جز خدا مادر و پدر و برادر و خواهر بدانند، دیگر نامش راز نمیشود. کتمان کجا میرود؟ کتمانِ غصه، کتمانِ غم، کتمانِ درد، روایت است بندگانی آن دنیا حالشان به از دیگران است، میپرسند چرا؟ میگویند ما در دنیا به روزیِ کمِ خدا خشنود بودیم. به روزیِ کم خشنود بودن، مگر غیر از پنهان داشتنِ "کم"ها و "نه"ها و "سبک"هاست؟ پس چرا جار زدن شده هنرِ امروزه ی این روزگار؟

کلام، مهم است، مخاطب، مهم  است. عبارت و امر و نهی و استفهام و جدل مهم است و میانِ این همه مهم، برایم سوال شده که مخاطبِ  وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ ﴿٤﴾ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴿٥﴾ وَلا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ ﴿٦﴾ کیست؟ چیست؟ چه جنسی ست؟

حضرتِ طیب و طاهرِ بی منت.
حکایتِ اینجای سخن با حبیب الله، با صاحبِ خُلقِ عظیم چیست؟ مخاطب را میتوان هر کسی قرار داد جز او. طهارت و دوری از گناه و منّت ننهادن، نه از اجزاء وجودِ رسول الله، که با وجودِ ایشان یکی ست، معنایِ این سخنان چیست؟ طهارت برای یک طاهر چه معنا میدهد؟ وقتی به منّان ی گفته میشود منّت مگذار، یعنی چه؟ برای خودِ پاکی دوری از یک ناپاکی ظاهری چه معنی میدهد؟
جز این است که مخاطبِ آیات، یک منّانِ طاهرِ پاکِ طیب است، ولی اشاره ی آیات به منّت گذارانِ کثیفِ آن روزگارانِ مکه؟

حضرتِ پاسخ.
آیات در جریانِ سرکشیِ ولید بن مغیره نازل شده. یعنی که از لجبازیِ قریش قلبِ رسول الله آن قدر به درد آمده که خدا این طور بنده اش را دلداری میدهد که آنها در کنارِ تو مثل منّت نهادن برای بخشنده ای بی منّت اند، مثلِ کثیفی کنارِ یک طهارت محض اند، مثلِ کفِ رویِ آبِ یک اقیانوسِ زلال اند. خدا گفته که این ها را صبوری کن به خاطرِ من...

سخن گفتن با شما عینِ پاسخ است. عینِ زمان است و عینِ حال. یابن نرجس خاتون، نجف رفتی، یادِ ما هم، باش.

+ سوره ی مدّثر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">