نامه های چهارشنبه

چهارشنبه ی سوم

چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۳۵ ب.ظ

سومین چهارشنبه ی نامه هایم مقارن شده با سی ام ذی الحجه هزار و چهارصد و سی و شش هجری قمری، یعنی شبِ اول محرم الحرام.

سلام آقا

امروز که در این ملک و مملکت، شیعه در امان ولایت علی بن ابی طالب است، مشهور است به روز سیاه پوشان. ما از امروز رخت عزای جد بزرگوارتان را به تن میپوشیم و در امنیت کامل عزای دلمان را فریاد میکنیم. 

ما از امروز وارد ماه حرامی شده ایم که صاحبش را در آن تشنه لب و غریب کشتند، و پدرش را، و مادرش را، و فرزندانش را ...

این ماه، بر ما سنگین است آقا. خیلی سنگین. انگار ماهی ست در اقیانوس غم نشسته و چشم دوخته به روی ماه شما. 

این ماه مکان ها و زمان ها و روزها و کلمه ها و یادها و دست ها و روضه ها و سینه ها، هر کدام معنا و مفهوم دیگری پیدا میکند، چرا که شما گفته ای که با نام عباس هستی و این ماه پر است از دست و چشم و دل عباس ...

این ماه

بی پدرها بهتر میگریند، بی مادرها قشنگ تر، بی پشت و پناه ها پر سوز تر و حسینیه ای کجاست که از هر کدام اینها خالی باشد؟ که این ماه در خانه ی نجات است که باز است، این ماه در خانه ی پدرها و مادرها و عموهای این عالم به روی همه باز است آقا ...

اما

حضرت صبر

بی پناه و یتیم و مادر از دست داده و غریب و گمگشته و مضطر و بی صبر و حوصله .... آره، حتی بی حوصله آقا ... مثل یتیمی که سر به کوی و خیابان نهاده از دست دلداری دهندگانی که خانه از وجودشان پر و خالی میشود ولی با هیچ کدام پدری نیست که بیاید ... خواستارتانیم آقا ...

ما را بیایید ...

  • ۹۴/۰۷/۲۲
  • انارماهی : )

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">