چهارشنبه ی چهارم
سلام حضرت قیام.
ما را یاد داده اند که حسین بن علی قیام کرد تا نماز زنده بماند و دین و امر به معروف و نهی از منکر. که اگر همه ی اینها از میان مردم نرفته بود یزیدی حاکم نمیشد و حسین ی قیام نمیکرد.
از این معنای ساده در حیرتم. در حیرتم که قیام حسین اگر به همین یک دلیل ساده بود، چرا حالا که سالهای سال است امر به معروف و نماز و زکات و دین خدا لغلغه ی زبان شده، هیچ حسینی نیست که قیام کند؟
حضرت یار
گمان نمیکنم این تاخیر به دلیل قلت یار و همراه باشد، حسین مگر قیامش را به جهت قلت یار به تاخیر انداخت؟ مگر جز این بود که کاروان منزل به منزل میرفت و در هر منزلی همراهی را بر میگزید و با خویش میبرد؟
ما را چه شده که حتی در یک منزلگاه با شما هم منزل نمیشویم که دنبالمان بفرستید؟ منزل از شما جدا کرده ایم یا جایی منزل گزیده ایم که شما را از ورود به آن شرم حضور است؟
نمیدانم
حضرت نور
شاید به آنجا رسیده ایم که نور از خیام ما گرفته اید و گفته اید هرکس با من باشد کشته میشود، و ما با حق الناس هایمان آنقدر نشسته ایم و مانده ایم که شما نور خویش از ما گرفته اید محض حفظِ آبرویمان ...
این تاخیر در قیام شاید بخاطر حفظ آبروی ما باشد ...
مایی که شاید هنوز به اندازه ی شمر و خولی و حرمله نزد شما بی آبرو نشده ایم و شما منتظر ما مانده اید تا چون حر دامن کشان نزدتان بیاییم ...
- ۹۴/۰۷/۲۹