نامه های چهارشنبه

چهارشنبه ی پانزدهم: کارد ...

چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۵ ب.ظ

گویا مقرر چهارشنبه نویسی این هفته، نگارش در بیمارستان بود و همراهی با عمو در شبی که فکرش را نمیکردیم.

سلام آقا

از یک سو اگر به دنیا نگاه کنیم بیمارستانی بیش نیست، یک نفر به دردِ مرگ و یکی دیگر به درد زنده گی، بستریِ بیمارستان دنیاییم. بخش عوض میکنیم ولی همه وصل لوله و شلنگ هایی هستیم که حیاتمان به آنها وابسته اند.


یاد وقتهایی که خودم درد دارم میفتم، در را میبندم، فکر میکنم مریض سوز سرما را خوش ندارد. عمو آرام گرفته. دکتر گفته نباید مسکن را الان تزریق کند، باید صبر کند وقتی درد شدید شد ...

حرص میخورم، عمو الان هم درد دارد، به خودش میپیچد ولی دکتر اجازه تزریق نمیدهد ... درد باید بیشتر شود

کارد باید به استخوان برسد

کارد به استخوانم رسیده آقا، از این کاردهای میوه خوری ...

شهادت شیخ نمر تسلیت آقا ...

باید ویلچر را ببرم 

  • ۹۴/۱۰/۱۶
  • انارماهی : )

نامه های چهارشنبه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">